زندگی از نگاه من

جایی واسه چیزایی که تو هیچ جا نیست!!

زندگی از نگاه من

جایی واسه چیزایی که تو هیچ جا نیست!!

پلاسما چیست؟


پلاسما چیست؟

پلاسماپلاسما گاز شبه‌ خنثی‌ای از ذرات باردار و خنثی است که رفتار جمعی از خود ارائه می‌دهد. واژه پلاسما به گاز یونیزه‌شده‌ای گفته می‌شود که همه یا بخش قابل‌توجهی از اتم‌های آن یک یا چند الکترون از دست داده و به یون‌های مثبت تبدیل شده باشند یا به گاز به شدت یونیزه‌شده‌ای که تعداد الکترون‌های آزاد آن تقریبا برابر با تعداد یون‌های مثبت آن باشد. سال 1879 میلادی فیزیکدان انگلیسی سر ویلیام کروکس، هنگام بررسی ویژگی‌های ماده در تخلیه الکتریکی، پیشنهاد کرد که این گازها به عنوان حالت چهارم ماده محسوب می‌شوند. در زندگی روزمره نیز با چند نمونه محدود از پلاسما مواجه می‌شویم؛ جرقه رعد و برق، تابش ملایم شفق قطبی، گازهای داخل یک لامپ فلورسان یا لامپ نئون.

آیا عنکبوت بدون پا می‌تواند زنده بماند؟


آیا عنکبوت بدون پا می‌تواند زنده بماند؟

1بله و نه! عنکبوت‌ها گاهی به صورت کاملا طبیعی یک یا چند پای خود را از دست می‌دهند، اما وقتی پوست می‌اندازند، صاحب پای جدیدی به‌جای پای از دست رفته می‌شوند. اما برای این‌که یک عنکبوت بتواند پوست بیندازد اولا باید تا اندازه دوره پوست‌اندازی عمر کند و ثانیا باید بتواند غذای کافی برای دوام زندگی و ساخت پوست جدید به دست بیاورد. هر دوی این نیازها به یک چیز ختم می‌شود، این‌که عنکبوت برای بازیافتن پای خود باید جوان باشد.

 

باورهای خرافی؛ شگون و نحوست سال ها و اعداد


باورهای خرافی؛ شگون و نحوست سال ها و اعداد

 

سفرها تا همین قرن اخیر گاهی ماهها به طول می انجامید و مردم با رنج و مشقت بسیار؛ مسافت بین شهرها را از طریق بیابان ها و کوهستان ها طی می کردند.  تصور اینکه روزی بتوان سوار بر یک شیء پرنده فلزی شد و همین مسافت را تنها ظرف چند ساعت طی کرد حتی در مخیله آنها نیز نمی گنجید. تجربه ای را تصور کنید که به دویست سال پیش سفر کرده اید و با مردم  آن دوره؛ نه از پیشرفته ترین تکنولوژی های روز؛ بلکه از تلویزیون؛ هواپیما؛ لوله کشی گاز؛ تلفن؛ موبایل؛ پروژکتور؛ یخچال یا کامپیوتر صحبت می کنید. آنها به احتمال زیاد حتی یک کلمه از توضیحات شما را نیز متوجه نخواهند شد.

حال بیایید عکس این قضیه را تصور کنیم. یعنی ببینیم که اگر فردی از زندگی دویست سال پیش ؛ به چشم به هم زدنی به دنیای ما وارد شود چه خواهد دید. قطعا تماشای شهرهای پر نور در شب؛ اتوبان ها و خیابان ها؛ خودروهای در حال حرکت و چراغ چشمک زن هواپیمایی که در آسمان است ؛ چراغ راهنمایی یا خودپرداز بانک کنار خیابان برای او غیرقابل فهم و بنابراین جادویی یا بیگانه به نظر خواهد رسید. اما او هنوز در بخشی از باورهای خود با مردم دویست سال بعد از خودش مشترک است و از چیزهایی صحبت می کند که بسیاری از مردم هنوز هم به آن معتقدند!

مثلا ممکن است بگوید سال ۱۳۹۴ سال بز است بنابراین سال پربرکتی خواهد بود و در این سال پول زیاد عاید افراد می شود و عدد خوش یمن این سال ۱۲ است و می توان در این سال دوستان خوبی از متولدین سالهای خوک و خرگوش پیدا کرد. این ادبیات و این کلمات و اساسا این باور برای بسیاری از افراد امروزی بیگانه نیست.

مقصودم این است که اگر شما برای انسان دویست سال پیش از اسمارت فون صحبت کنید او تنها به شما خیره نگاه خواهد کرد و هیچ حرف مشترکی با یکدیگر نخواهید داشت. اما اگر انسان دویست سال پیش برای یکی از دوستان ما از درست درآمدن فال تاروت صحبت کند؛ دوست ما حرف های مشترک زیادی در این زمینه با انسان دویست سال پیش خواهد داشت. مثلا دوست معاصر ما ممکن است به فرد دویست سال پیش بگوید که خواهر همکلاسی دخترخاله اش پیش فالگیر رفته بوده و فالگیر به او گفته که به زودی خبر خوبی خواهی شنید و تقریبا چند روز بعد؛ خواهر همکلاسی دخترخاله دوست ما در کنکور کارشناسی ارشد پذیرفته شده است.

اغلب ما پیرامون خود دوستانی داریم که طالع خود و دوستان شان را بررسی می کنند تا ببینند طالع شان به یکدیگر می خورد یا نه! افراد بسیاری را دیده ام که برای دور شدن بد یمنی و اتفاقات بد؛ به در و دیوار خانه یا حتی به آیینه جلوی خودرو ؛ یک سنگ آبی سورمه ای (معمولا این سنگ ها از ترکیه وارد می شود) می آویزند و معتقدند این سنگ ها انرژی های منفی را از خانه دور می کند و به اصطلاح خودشان چشم نمی خورند. اما اینکه اساسا انرژی منفی چیست و به فرض اینکه چنین چیزی وجود هم داشته باشد ؛ چه ارتباطی به آویختن یک سنگ یا پلاستیک آبی رنگ دارد مشخص نیست. ساده دلی و بی اطلاعی از علم؛ به همین سادگی میتواند افراد را به صورت بالقوه در معرض فریب قرار دهد. بازار پرسود و مارکتینگ عظیم فریب عمومی تنها به فالگیری و رمالی و درمان با فوت کردن انرژی مثبت یا کمک گرفتن از حلقه های کیهانی خلاصه نمی شود. فروش همین سنگ ها یا حتی اسپند و قفل و یا دفترچه های طالع بینی چینی و هندی و …؛  در ابعاد وسیع؛ یک تجارت پرمنفعت است که سودش از ناآگاهی و خرافه پرستی مردم معمولی است.

 

آویزهای فریب عمومی

آویزهای فریب عمومی

 

 

باری! پای کهن ترین باورهای خرافی از گذشته های دور؛ به عالی ترین دستاورد هوش و دانش بشری مانند هواپیما هم باز شده و برای نمونه در بسیاری از شرکت های هواپیمایی ردیف صندلی ۱۳ وجود ندارد و معمولا ردیف ۱۲ و ۱۴ بلافاصله پشت سر هم قرار دارند. لوفت هانزا باشد  یا ایرفرانس تفاوتی نمی کند؛ مساله این است که چگونه یک باور باقیمانده از عصر جادوگری توانسته هنوز هم در باورهای اجتماعی نقش بازی کند. شرکت هواپیمایی لوفت هانزا حتی ابتکار دیگری نیز به خرج داده و در بسیاری از پروازها ردیف شماره ۱۷ هم دیده نمی شود. دلیل آن باور به  نحس  بودن این عدد در فرهنگ ایتالیا و برزیل عنوان شده است.

 

Vilnius_Departure_5

از لوگوی خودروی فرانسوی پژو گرفته تا پرچم بسیاری از ایالت های آلمان نقش شیر؛ خرس یا نظایر آن دیده می شود که در حال غریدن پنجه هایش را بالا گرفته یا از دهانش آتش بیرون می آید. در حقیقت این یک سنخ شیء باوری یا به عبارتی فتیشیسم Fetishism است. بدین معنا که پیشینیان ما تصور می کردند با داشتن این نماد ؛ نیرو و قدرت شیر یا خرس به آنها تفویض می شود.
2000px-Coat_of_arms_of_Hesse.svg

 

این مغالطهء مشابهت در قلمرو پزشکی بیش از هر جای دیگری نمود پیدا می کند. مثلا در چین برای افرادی با مشکلات بینایی، خفاش ساییده تجویز میشد. زیرا به اشتباه تصور می شد خفاش دید خوبی دارد. در اروپا ریهء روباه برای بیماران آسمی تجویز میشد چون باور غلط این بود که روباه پرطاقت است. در ایران آب انار و آب آلبالو و نظایر آن به دلیل مشابهت با خون، بعنوان مایعاتی خون ساز تبلیغ میشوند! در امریکا برخی پزشکان طب جایگزین alternative medicine ، مغز خام را برای بیماری های مغزی تجویز میکردند. در تمام این موارد فرض بنیادین بر این است که با مصرف یک چیز ، شما مقداری از ویژگیهای آن چیز را کسب میکنید.

در دهه ۸۰ میلادی تصور میشد زخم معده ناشی از استرس است. این دیدگاه مبتنی بر نوعی یابنده گرایی نمودگرایانه بود. مردم فکر میکردند که زخم معده ناشی از استرس است چون داشتن زخم معده احساسی شبیه به تحت استرس بودن دارد. (ر.ک به بری مارشال-۱۹۸۳ و مارتین بلیستر،دانشگاه وندربیلت) مثالهایی از این دست کم نیستند. راه دوری نرویم. اسپند دود کردن در فرهنگ ما ایرانی ها؛ بهتر بگویم ترق ترق کردن دانه های اسپند در آتش این تلقی و تصور را ایجاد می کند که چشم حسود می ترکد و بنابراین بلا و رویدادهای ناگوار از فرد دور می شود!

درباره تحویل سال نو نیز باورهای خرافی بسیاری در گوشه و کنار هست. مثلا نامگذاری دوره ای سالها به نام حیوانات و اعتقاد به اینکه هر کدام از این سالها ؛ رویدادهای خاصی را در پی دارد. برای نمونه باور به اینکه درسال گاو، نبردها و قهرمانی‌ها افزایش پیدا می کند ؛ روی این حساب که معتقد بودند گاوها به هم بسیار شاخ می زنند و در ستیز هستند! یا اینکه در سال نهنگ ؛ بارش باران  زیاد خواهد شد. هنوز عده زیادی بر این باورند که در روز سیزده بدر باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. یا تصور می کنند گره زدن سبزه یا درست کردن رشته پلو؛ معنای بخصوصی دارد و گره از مشکلات زندگی باز می کند یا رشته زندگی را به دست انسان می دهد.

جعفر شهری در کتاب طهران قدیم؛ بخشی از خرافات رایج مردم در خصوص تحویل سال را ذکر کرده که البته بسیاری از آنها امروزه منسوخ شده و کمتر کسی پیدا می شود که به آن معتقد باشد. مثلا مردم معتقد بودند اگر روز اول سال شنبه باشد:

در آن سال غله نیکو باشد و انگور نیکو بود و انجیر را آفت رسد و سیل و طغیان بسیار باشد! مار و ملخ و مور و زنبور و کک و مگس بسیار شود؛ در روم گوسفندان را آفت رسد و آخر سال نرخ ها گران گردد و حال کوه نشینان و محصول پنبه نیکو بود!

به همین ترتیب برای سایر روزهای هفته به عنوان نخستین روز سال جدید؛ این باورهای خرافی در بین مردم رایج بود.

باری! باور به خرافات؛ مبتنی بر یک صورتبندی اشتباه از مسایل زندگی واقعی است. فراموش نکنیم که اعمال و رفتار ما بر اساس باورهایمان شکل می گیرد و بسیار بعید است که اعمال برآمده از باورهای اشتباه؛ درست از آب بیایند. اگرچه که عموما هیچکسی خود را خرافاتی نمی داند و مثلا یک نفر که روابط  و زندگی اش را بر مبنای طالع بینی چینی و ماه تولد سایرین تنظیم می کند به ندرت خود را فردی خرافاتی توصیف می کند. اما در عین حال به صورت کاملا تناقض آلودی ممکن است همین فرد؛ آویختن نعل اسب پشت در برای خوش شانسی را خرافات ارزیابی کند. خرافات و شبه علم دو روی یک سکه هستند. هومیوپاتی و حلقه های شعور کیهانی برای درمان بیماری ها به همان میزان بی اساس اند که شکستن تخم مرغ برای درمان سردرد ؛ یا آویختن سنگ آبی برای دور شدن بلا یا دود کردن اسپند برای در امان ماندن از رویدادهای ناگوار.