زندگی از نگاه من

جایی واسه چیزایی که تو هیچ جا نیست!!

زندگی از نگاه من

جایی واسه چیزایی که تو هیچ جا نیست!!

آق‌قویونلو

آق‌قویونلو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
Aq Qoyunlu
Ağ Qoyunlu
آق‌قویونلو
 ۱۳۷۸–۱۵۰۱ 

بیرق آق‌قُیونلوها

The Khanate at its greatest extent
پایتختتبریز (بعد از ۱۴۶۸)
زبان‌(ها)ترکی آذربایجانی[۱]
دینمسلمان سنی[۲]
دولتپادشاهی
حاکم
 - ۱۳۷۸–۱۴۳۵قره عثمان
 - ۱۵۰۱–۱۵۰۱مراد بن یعقوب
دوره تاریخیقرون وسطی
 - تأسیس۱۳۷۸
 - انقراض۱۵۰۱
اراضی تحت حاکمیت آق‌قویونلوها ۱۴۷۸
پرچم آق‌قویونلو (رنگ‌ها پندار شده است)
تاریخ ایران
تاریخ ایران
دوران باستان
نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
شاهنشاهی
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
  (سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
سده‌های میانه
خلفای ثلاثه ۶۵۱–۶۵۶
امامان معصوم ۶۵۶–۶۶۱
امویان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
زیاریان
۹۲۸–۱۰۴۳
صفاریان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بویه
۹۳۴–۱۰۵۵
سامانیان
۸۷۵–۹۹۹
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان
۱۳۳۵–۱۳۵۷
مظفریان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان
۱۳۳۶–۱۴۳۲
سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸
تیموریان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آق‌قویونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اولیه
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۵۰
زندیان
۱۷۵۰–۱۷۹۴
افشاریان
۱۷۵۰–۱۷۹۶
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
معاصر
خاندان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز

آق‌قویونلو سلسله‌ای از ترکمن‌های سنی بود که بر قسمت‌هایی از قفقاز، شرق ترکیه و شمال ایران از ۱۳۷۸ تا ۱۵۰۸ میلادی فرمان می‌راند. معنی لغوی آق قویونلو صاحبان گوسفندان سفید می‌باشد.

ریشه و تبار

احتمال می‌رود که آق‌قویونلو تیره‌ای از ایل بایندر بوده باشد[۳]. بایندر در فهرست اصلی قبایل بیست و چهارگانه اوغوزها مندرج در تاریخ رشیدالدین آورده شده است. حال آنکه در کتاب ده ده قورقود نام یکی از حکام اوغوز است[۳]طهرانی، مورخ مشهور این سلسله، در کتاب دیار بکریه شجره‌نامه طور علی بیک را با ۵۱ نسل به اوغوزخان شخصیت افسانه‌ای ایل اوغوز می‌رساند که البته چندان قابل اعتماد نیست[۴]. به هر حال نام ایل بایندر در سده چهاردهم میلادی در آسیای صغیر سر زبانها افتاده است. این فرضیه وجود دارد که بایندریها در فتح آسیای صغیر به دست سلجوقیان شرکت داشته‌اند. ایل بایندر پس از سقوط آق‌قویونلوها در طرابلس، حلب و نیز در جنوب سیواس اسکان گزیدند[۵].

تاریخچه

در اواخر دوره ایلخانی در اواسط قرن چهاردهم میلادی، ایلات آق‌قویونلو بین چراگاه‌های قشلاقی ارمنستان در شرق بایبورت و مراتع ییلاقی در اطراف آمِد(دیاربکر) آمد و شد می‌کردند[۶]. درباره آغاز سیاسی آق‌قویونلوها اطلاعاتی در دست است. این امر بدون شک بر اثر تهاجمات مکرر آنان بر حاکمان امپراتوری ترابوزان (کامننونی‌ها) پس از ۱۳۴۰ بود که مورخان بیزانسی را واداشت تا درباره آنان بیشتر بنویسند. در این منابع از طور علی بیک (پهلوان) حاکم ترکان آمِد صبحت شده که پیشتر در زمره امیران غازان خان بود[۷]. هنگامی که ترکمانان تحت فرماندهی وی در سال ۱۳۴۹ در مقابل شهر ترابوزان ظاهر شدند، نتوانستند شهر را متصرف شوند. اما هنگامی که جان کامننوس جوان که هیچ نوع تجربه نظامی نداشت با عنوان آلکسیوس سوم بر تخت امپراتوری تکیه زد، متوجه خطری شد که او را تهدید می‌کند و لذا خواهر خود ماریا دسپینا را به عقد ازدواج فخرالدین قتلغ بیک فرزند علی بیک درآورد و خطر را از امپراتوری خود مرتفع ساخت[۷]قرایولوق عثمان بیک، موسس سلسله آق‌قویونلو، که در سال ۱۳۸۹ به دنبال برادرش احمدبیک به سرکردگی آق‌قویونلوها رسید، فرزند همین قتلغ بیک بود[۷]. سلسله آق‌قویونلوها در دیاربکر با مرکزیت آمِد در اراضی بین دجله و فرات همراه با اورفا و ماردین در جنوب و بایبورت در شمال امتداد داشت[۸]. آق قویونلوها اغلب درگیر منازعات و کشمکشهای خصوت‌آمیز با حکام همسایه و محلی بودند که هدف آن نیز توسعه منطقه‌ای و قلمرو نفوذی ترکمانان بود[۴]. خطرناکترین دشمن آق‌قویونلوها در این راه اتحادیه ترکمانان قراقویونلو بود. بنابراین وقتی تیمور وارد صحنه شد و قرایوسف و دیگر روسای قراقویونلو با وی از در خصومت درآمدند، رهبر آق‌قویونلوها به تیمور ملحق شد و به خدمت او درآمد (۱۳۹۹ میلادی)[۹]. قراعثمان در نخستین لشکرکشی تیمور به آناتولی طلایه‌دار سپاه تیمور بود و در لشکرکشی بعدی تیمور به سوریه هم نام او در میان بود. قراعثمان بعدها در نبرد انگوریهشرکت کرد. تیمور به پاس خدمات رهبر آق‌قویونلوها لقب امیر بدو بخشید و سرتاسر اراضی دیاربکر را تیول وی ساخت[۹] و به این ترتیب دیاربکر تا هفتاد سال پس از آن مرکز سیاسی آق‌قویونلوها بود[۶]. پس از مرگ تیمور منازعات در سرزمینهای مصیب‌زده خاور نزدیک ادامه یافت. قراعثمان به خاندان تیمور وفادار باقی‌ماند، گو اینکه حمایت شاهرخ سود چندانی برای او نداشت و تا حدودی موجبات فرارسیدن مرگ او را فراهم ساخت. قراعثمان در زمان لشکرکشیهای سه‌گانه شاهرخ به آذربایجان علیه قرایوسف قراقویونلو همیشه در کنار تیموریان جنگید. اگرچه قرایوسف در آغاز نخستین لشکرکشی مرد اما اسکندربیک دومین فرزند و جانشین وی شد و سرانجام این قراعثمان بود که پس از سومین لشکرکشی شاهرخ در ارزروم بشدت زخمی شد و بر اثر آن در اوت ۱۴۳۵ درگذشت[۱۰].

افول و صعود مجدد

پس از مرگ قراعثمان، خاندان حاکمه آق‌قویونلوها به مدت یک دهه گرفتار آشفتگی و نابسامانی ناش از منازعات و دسایس بی‌پایان شدند. در این مدت دو تن از فرزندان عثمان بیک، نخست علی‌بیک (متوفی به سال ۱۴۳۸) و سپس حمزه بیک (متوفی به سال ۱۴۴۴) تلاش کردند میراث پدرشان را حفظ و حراست کنند، لیکن در جلوگیری از تهاجمات جهانشاه ناکام ماندند و سرانجام متصرفاتشان به ناحیه بین دیاربکر و ارزنجان محدود شد[۱۱]. پس از آن بر سر جانشینی بین شیخ حسن، فرزند دیگر قراعثمان، و جهانگیر، پسر علی بیک، اختلاف افتاد[۶]. اوضاع پس از مرگ شاهرخ بدتر شد و جهانگیر در جنگ با جهانشاه قراقویونلو شکست خورد اما اوزون حسن پسر کوچکتر علی بیک صلحنامه را نپذیرفت و جنگ با جهانشاه را ادامه داد[۶]. سرانجام این حسن بود که در تابستان ۱۴۵۳ آمد را متصرف شد و در رأس آق‌قویونلوها قرار گرفت[۱۱]. اوزون حسن توانست قدرت و اعتبار آق‌قویونلوها را بدیشان بازگرداند. وی موفق شد قلمرو حصن کیفا در ساحل دجله و قویولو حصار در ساحل رود کلکیت را تسخیر کند. در نخستین لشکرکشی به گرجستان قلعه شابین قراحصار را تسخیر کرد و ذوالقدرها را از خالپوت اخراج کرد[۱۲]. اوزون حسن در نوامبر ۱۴۶۷ موفق شد در یک شبیخون جهانشاه قراقویونلو را به همراه فرزندانش محمدی و ابویوسف غافلگیر کرده و اضمحلال امپراتوری آنانرا موجب شود[۱۳]. پس از آن نوبت ابوسعید تیموری بود که به بهانه نجات حسنعلی فرزند جهانشاه که در جنگ با آق‌قویونلوها از او کمک خواسته بود، لشکر خود را به سمت غرب حرکت داده بود[۱۴]. سپاه تیموری به رغم افزونی و توان آن در یک موقعیت بحرانی قرار گرفت. چون از یک سو سرمای سخت زمستان آذربایجان غیرقابل تحمل بود و از سوی دیگر راههای تدارکاتی از خراسان توسط اوزون حسن بسته شده بود. ابوسعید در دشت مغان محاصره شده و پس از تحمل صدمات سنگین و شدید به اسارت درآمد[۱۵]. پس از این پیروزی اوزون حسن پایتختش را از دیاربکر به تبریز منتقل کرد. این حرکت به یک مقطع جدید و سرازیر شدن موج بزرگ دوم عناصر جمعیتی ترکمان از آناتولی به کوهپایه‌های ایران انجامید، که به مدت یک سده پس از آن نقش قابل اعتنایی در تحول و توسعه ایران ایفا کردند[۱۶].

مواجهه با ترکان عثمانی

از زمان فتح قسطنطنیه به دست سلطان محمد، خطر فزاینده توسعه قدرت عثمانی برای غرب روشن شد[۱۶]. از آن سو، اوزون حسن بالاجبار در سال ۱۴۶۱ ناظر فتح ترابوزان به دست عثمانیان بود. در این زمان کوریا، ونیز، ناپل و سایر قدرتهای اروپایی همجهت با ترابوزان، گرجستان و سلاطین ترکمان بودند. اما هنگامی که ونیز سخنگوی اصلی کشورهای غرب شد، اوزون حسن هم سرانجام موقعیت مشابهی در شرق به دست آورد[۱۷]. لاجرم وقتی اوزون حسن در سال ۱۴۷۱ میلادی به قرامان لشکر کشید، واضح بود که مساله، مساله برتری و سیادت در آناتولی است. لاجرم برخورد بین سپاهیان سلطان محمد دوم و اوزون حسن در ۱۴۷۳ در نزدیکی روستای باشکنت در اوتلوق بلی رخ داد و عثمانیان پیروز شدند[۱۸]. گفتنی است که اوزون حسن قبل از آن از ونیزی‌ها خواسته بود که ارتش وی را با توپخانه و سلاح گرم تقویت کنند، اما این تسلیحات خیلی دیر به دستش رسید[۶]. به موجب پیمان صلحی که پس از آن منعقد شد، رود فرات مرز غربی امپراتوری ترکمانان شد[۱۸].

امپراتوری پس از اوزون حسن

هنگامی که اوزون حسن در اول شوال ۸۸۲ق/۵ ژانویه ۱۴۷۸م در سن ۵۳ سالگی درگذشت، امپراتوری ترکمان آق‌قویونلو از شعب علیایی فرات تا کویر نمک بزرگ و از کرمان تا ماورای قفقاز و بین‌النهرین و خلیج فارس کشیده شده بود. با اینکه پسرش خلیل سلطان که به جای وی به سلطنت رسید، فقط چند ماه بر سر قدرت بود، ولی برادر جوانش یعقوب توانست پس از براندازی وی، امپراتوری را به مدت دوازده سال در آرامش نسبی نگهدارد[۱۹]. پس از مرگ یعقوب امپراتوری درگیری یک سلسله نزاع‌های بی‌وقفه قدرت شد. در۸۹۶ق/۱۴۹۱م بایسنقر، فرزند هشت ساله یعقوب، تاجگذاری کرد و یک سال بعد در ۸۹۷ق/۱۴۹۲م توسط رستم خلع شد. رستم توسط قبایل پرناک و قجر تحت رهبری ابراهیم بیک دانا خلیل بایندر حمایت می‌شد. در ۱۴۹۴ ابراهیم بیک بایندر دستور داد که فرزندان شیخ حیدر صفوی که قبلاً پدرشان توسط یعقوب کشته شده بود، به دلیل فعالیتهای تهدیدکننده در اردبیل بازداشت شوند. اما در این میان کوچکترین پسر به نام اسماعیل فرصت یافت بگریزد و به لاهیجان پناه برد. در ۹۰۲ق/۱۴۹۷م رستم توسط پسرعمش احمد گوده برکنار شد. احمد به زودی با طغیان امرا به رهبری ابراهیم بیک بایندر روبروی شد و در ۹۰۳ق/۱۴۹۸م در اصفهان شکست خورده و به قتل رسید. پس از آن به طور همزمان سه سلطان در نقاط مختلف امپراتوری حکومت می‌کردند: الوند در غرب، قاسم در دیاربکر و محمدی در فارس و عراق عجم. سرانجام در پائیز ۹۰۷ق/۱۵۰۱م اسماعیل صفوی که دو سال قبل از لاهیجان بازگشته بود و با استفاده از نفوذ مذهبی خود توانسته بود عده زیادی از جنگجویان ترکمان را به دور خود جمع کند. اسماعیل در تابستان سال بعد کرمان، فارس و عراق عجم و در فاصله سالهای ۱۴-۹۱۳ق/۰۸-۱۵۰۷م دیاربکر و در پائیز ۹۱۴ق/۱۵۰۸م بین‌النهرین را تسخیر کرد. سرانجام با مرگ مراد آخرین سلطان آق‌قویونلو بود که سعی داشت با کمک عثمانی‌ها دوباره تاج و تخت را بازپس گیرد، این سلسله منقرض شد[۶].

اوضاع اجتماعی و اقتصادی

در حکومت‌هایی نظیر آق‌قویونلوها که به صورت اتحادیه سیاسی قبایل موجودیت داشتند (همچون قراقویونلوها و حتی تیموریان)، با سیورغالهای عظیمی از دیدگاه حقوق منطقه‌ای و امتیازات مطلق مواجه هستیم. هنگامی که مناطق جدید تحت سلطه دولت درمی‌آمد، نواحی پیشین حکام محلی به صورت سیورغال به آنان برگشت داده می‌شد[۲۰]. یعقوب و احمد آق‌قویونلو سیاست تضعیف سیورغال‌ها را در پیش گرفتند. قاضی صفی‌الدین عیسی ساوجی وزیر یعقوب در تلاش برای جلوگیری از رشد نظام سیورغال، موازین و ضابطه‌های خود را در درجه اول علیه صاحبان سیورغال‌های کوچک و متوسط راه انداخت[۲۱]. این تلاش راه به جایی نبرد و قاضی عیسی پس از مرگ یعقوب توسط امرای رده بالا به قتل رسید[۶]. تلاش برای تقویت حاکمیت مرکزی و مبارزه علیه صاحبان سیورغال در زمان احمدبیگ تجدید شد که این عمل خشم اشرافیت مقتدر نظامی را علیه‌اش برانگیخت و او نیز پس از هفت ماه حکومت در نبرد با امیران متمرد کشته شد[۲۲].

میزان مالیات محصولات کشاورزی مکان به مکان و زمان به زمان فرق می‌کرده است. در زمان اوزون حسن در اکثر مناطق مالیات پنج یک یا خمس از محصولات کشاورزی رایج بود[۲۳]قانون‌نامه حسن پادشاه در زمان اوزون حسن تدوین شد و هدف از آن نظام‌مند ساختن مالیات‌ها بود[۶]. لاجرم با توجه به ستمی که بر روستاییان روا می‌شد، دور از ذهن بود که تنظیمات اوزون حسن مورد پذیرش عموم قرار گیرد و حدود یکصدسال بعد در اکثر مناطق گرفتن خمس و یا اندکی کمتر از آن همچنان برقرار بود[۲۳]. در این دوره به تدریج اهمیت ایران در تجارت جهانی بر اثر بازشدن راه دریایی هند از طریق دماغه جنوبی آفریقا و درگیریهای مداوم نظامی بین تیموریان و دولت‌های ترکمانان در غرب کمرنگ شد، چه اوضاع متغیر داخلی این دولت‌ها موانعی بر سر راه مفاهیم اقتصاد سیاسی و ملاحظات تجاری ماورای منطقه‌ای ایجاد کرده بود[۲۴].

شناخت ما از نظام پول رایج دولت آق‌قویونلو دست کم در مناطق شرق آناتولی، از گزارش‌هایی است که در زمان سلطان سلیم اول عثمانی در این مناطق ضبط شده است: یک آقچه عثمانی در زمان آق‌قویونلوها معادل با سه قراجه آقچه بود که به درهم نیز شهرت داشت. یک تنکه مساوی با دو آقچه عثمانی و یک شاهروقی (تحریف شده شاهرخی) معادل شش آقچه عثمانی بود[۲۵]. همچنین نوعی سکه نقره‌ای رواج داشت که وزن معیار آن ۴/۶ گرم (یا ۵/۲ گرم) بود و این سکه نیز تنکه نامیده می‌شد. سکه‌هایی با وزن نصف، یک چهارم و یک هشتم سکه مذکور نیز موجود بود[۲۵]. در زمان آق‌قویونلوها در کنار چند سکه رایج تنکه، دینار به خصوص دینار تبریزی در جریان بوده است[۲۶]. آق قویونلوها سکه طلایی به وزن یک مثقال شرعی یعنی حدود ۳/۴ گرم ضرب می‌کردند که به احتمال معادل با اشرفی مصری بوده است[۲۶]

فرهنگ و هنر

پس از اضمحلال قراقویونلوها و فتح ایران، نه تنها تختگاه آق‌قویونلوها به شرق (تبریز) منتقل شد، بلکه فرهنگ ایرانی بر شیوه حکومت و فرهنگ آنها تاثیرات بسزایی گذاشت. در دوره اوزون حسن ریاست دیوان (وزیر)، مستوفی الممالک، محرر و میرآخور سلطنتی توسط متصدیان ایرانی اداره می‌شد[۶]. تبریز در فاصله بین سلطنت جهانشاه قراقویونلو و سلطنت اوزون حسن و پسر او یعقوب آق‌قویونلو از مراکز عمده هنر کتاب‌آرایی و معماری بود[۲۷]. از ابنیه دوره اوزون حسن به غیر از مرمت مسجد جامع اصفهان، چیزی باقی نمانده. یکی از تاجران ونیزی که حدود سال ۱۵۱۰م از تبریز دیدن کرده، باغ و قصر هشت بهشت و سایر ابنیه این شهر را توصیف نموده است[۲۸]. خمسه نظامی موجود در توپ‌قاپی‌سرای و تاریخ‌الرسل و الملوک طبری که در سال ۸۷۴ق/۱۴۷۰م تحریر شده از آثار تذهیب شده این دوره می‌باشند[۲۹]. دربار حکام ترکمان در تبریز در روزگاری که نگارگری هرات به دلیل اوضاع آشفته سیاسی در قلمرو شرقی تیموریان رو به افول گذاشته بود از هنر کتاب آرایی حمایت شایانی به عمل آورد. فی المثل یعقوب بیک تا پایان عمر خود دوستدار فرهنگ ایران باقی‌ماند[۳۰].

فرمانروایان آق‌قویونلو

فرمانروادرگذشت
قره عثمانمتوفی ۸۳۹ق
علی بیگمتوفی ۸۴۴ق
حمزه بیگمتوفی ۸۴۸ق
جهانگیرمتوفی ۸۷۴ق
اوزون حسنمتوفی ۸۸۲ق
سلطان خلیلمتوفی ۸۸۳ق
یعقوب بیگمتوفی ۸۹۶ق
بایسنقرمقتول ۸۹۷ق
رستم بیگمقتول ۹۰۲ق
احمد بیگمتوفی ۹۰۳ق
الوند بیگمقتول ۹۱۰ق
سلطان مرادمقتول ۹۲۰ق