زندگی از نگاه من

جایی واسه چیزایی که تو هیچ جا نیست!!

زندگی از نگاه من

جایی واسه چیزایی که تو هیچ جا نیست!!

آشوری ها

آشور (سرزمین)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۳۵°۲۷′۲۴″ شمالی ۴۳°۱۵′۴۵″ شرقی

آشور
Meso2mil.JPG
اطلاعات اثر
کشورعراق عراق
نوعفرهنگی
معیار ثبتiii, iv
شمارهٔ ثبت1130
منطقهآسیا و اقیانوس آرام
میراث در خطر؟بلی
تاریخچه
تاریخچهٔ ثبت2003 (طی نشست نامشخص)
میراث در خطر؟بلی

قلمروی امپراطوری اشور

آشور نام سرزمینی قدیمی است که در بخش میانی رود دجله و کوهستان‌های مجاور آن قرار داشته‌است. اسم آشور از نام یک رب‌النوع به نام آشور گرفته شده است و پایتخت آن سرزمین نخست شهر آشور بود که در ساحل رود دجله در جنوب موصل امروزی قرار داشت و سپس دور-شروکین و بعداً کالح (کالاه، کاله، نیمرود) و پس از آن نینوا (موصل امروزی) بوده‌است.


ساکنان

آشوری‌ها اصولاً از نژاد سامی بودند و زبان آنان با سایر زبان‌های سامی، مانندِ عربی و عبری هم‌ریشه است. دولت آشور دولت مهمی بود که در خاورمیانهقدیم تشکیل شد و در آغاز تابع بابل بود. در سال ۱۸۰۰ پ.م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند و سلسله‌های پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ ق.م شکل گرفتند.

آشور در آغاز یکی از استان‌های کشور بابل بود. آشوری‌ها وقتی که متحد گردیده و از بابل جدا شدند، چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود، ناچار شدند که از دسترنج دیگران استفاده کنند، این بود که باج گیری و دست اندازی به سرزمین‌های دیگر را در پیش گرفتند. نتیجتاً دولت آشور یک دولت حرفه‌ای جنگجو و متجاوز شد. از خصایص آشوری‌ها شقاوت و بی رحمی آنها نسبت به دشمنان بوده است. آشور حدود هزار سال دوام کرد و حدود کشور از شرق و غرب توسعه یافت و لبنان و سوریه و فلسطین و مصر امروزی در تصرف آشوریان بود. آشور سرانجام در ۶۱۲ پ.م مغلوب دول ماد، بابل و نیروهای رزمی اسکیتی و سکایی شد که با همدیگر ائتلافی بر ضد آشور تشکیل داده بودند.

ایزد آشور که خدای آشوری ها از 26 قرن قبل از میلاد تا قرن هفتم قبل از میلاد بوده است.

تاریخ آشور

نوشتار‌های اصلی: تاریخ آشور و شاهان آشور
  • منابع میخی سومری و اکدی قدیم- قرن ۲۳ پ.م.-حاوی قدیم ترین اطلاعات در رابطه با تاریخ آشور هستند و مدارک زیر جزیی از منابع مزبور است:

۱- فهرست اسامی فرمانفرمایان کوتی که علی‌الظاهر منشأآن اطلاعات رسمی بوده و بخشی از آنچه را اصطلاحاً فهرست سلطنتی سومر[۱] می‌نامند، تشکیل می‌داده است.

۲- شرح شاعرانه‌ای در بارهٔ جنگ اوتوهگال،[۲] پادشاه سومری شهر اور با تیریکان[۳] پادشاه کوتی. یاد داشت وقایعی که کاهنان غیبگو در آن باره پیش‌گویی کرده‌اند.

در میان‌رودان- بین‌النهرین ـ قدیم مبدأ تاریخی وجود نداشت و سال شماری از روی وقایع بر جسته به عمل می‌آمد و هر سال به نام واقعه‌ای بر جسته که وقوع یافته بوده نامیده می‌شد. از آنجمله بود وقایع مربوط به لشکر کشی‌های سلاطین سومر و اکد به جبال زاگروس.

  • منابع میخی آشور مربوط به هزارهٔ دوم پیش از میلاد بسیار قلیل است و تقریباً تنها از کتیبه‌های پادشاهان تشکیل شده و مربوط به مراسم و سازمان مذهبی می‌باشد و فقط بطور ضمنی - آن هم کلی- نتایج پیروزی‌های عمدهٔ پادشاه را ذکر می‌کنند.
  • کتیبه‌های آشوری مربوط به قرن نهم تا هفتم پیش از میلاد صورت دیگری دارد. برخی از آنها به لسانی شیوا، اطلاعات فراوان دربارهٔ کشورهایی که پادگان و اقامت دستجات جنگی آشور بوده، بدست می‌دهند. کتیبه‌های این عهد به چند نوع یا دسته منقسم می‌گردد:

۱- نامه‌هایی به خدا- گزارش‌های مشروح دربارهٔ یکی از لشکر کشی‌ها که به عنوان معبد خدای بزرگ آشور می‌باشد. گزارش‌های مزبور را کاتبان ادیب تنظیم نموده و مبتنی بر یاد داشت‌های اصلی دبیران شاهی و صورت‌های غنایم بوده است.

۲- سال‌نامه‌ها- یا شرح لشکر کشی‌های سالیانهٔ پادشاهان که از روی گزارش‌های بدوی خلاصه و تنظیم گشته است و برخی بخش‌های آن مختصر و ساده و از تحریف خالی نمی‌باشد.

۳- کتیبه‌های باز دید کلی- مجموعی از شروح لشکر کشی‌های یک پادشاه از لحاظ جغرافیایی، نه تقدم و تاَخر تاریخی.

۴- کتیبه‌های پیروزی- که فقط حاوی نتایج پیروزی‌ها به طور اختصار می‌باشد و ترتیبی در آن مراعات نگشته است.

به استثنای متون دستهٔ اول که مانند اسناد میخی عادی بر صفحات سفالین منقور می‌شده، دیگر نوشته‌ها بر استوانه‌ها، مخروط‌ها و یا منشورهای سفالین و صفحات سنگ نقر می‌گشت و عادة به مناسبت ساختمان عمارتی در پی آن قرار داده می‌شد. بانیان آن می‌پنداشتند که وقتی ساختمان کهنه شد و فروریختن آغاز کرد، یکی از پادشاهان آینده تصمیم به تجدید بنای آن گرفته و دیوارها را بر داشته، کتیبه را مکشوف خواهد ساخت و خاطرهٔ اعمال پادشاهان بدین نحو محفوظ خواهد ماند. کتیبه‌های پیروزی یا فتح‌نامه‌ها بر روی کار و نمای سنگی اتاق‌های کاخ‌ها نیز در جای نمایانی نقر می‌شد.

شاهان آشور

نخستین دورهٔ تهاجم آشور

لشکرکشی‌های سلاطین آشور که در قرن نهم پ. م. در نقاط زاگروس تجدید گشت - کمافی‌السابق - جنبهٔ دستبرد داشت و هدف آن بیشتر غارت دام‌ها و گرفتن اسیر و برده بود. هر بار که لشکریان آشور نزدیک می‌شدند[۴] بوسیلهٔ آتشی که در قلل می‌افروختند از نزدیکی ایشان با خبر می‌شدند. بیشتر ساکنان دهکده‌های خویش را ترک گفته دام‌ها را به قلل صعب‌الوصول کوه‌ها سوق می‌دادند و دشمن علی‌الرسم جسارت نمی‌کرد ایشان را تعاقب کند. عادهً مردم از ماندن در دهکده‌های مستحکم خویش امتناع می‌ورزیدند زیرا با اینکه نقاط مزبور با حصاری محصور و برای دفاع در مقابل حملهٔ دهکده‌های مجاور یا امارت‌های کوچک کافی بود، آنقدر قدرت و استحکام نداشت که محاصرهٔ منظم لشکریان آشور را که با بهترین وسایل فنی زمان خویش مجهز بودند تحمل کند. و در نتیجه در پناه بردن به کوه‌ها امید بیشتری برای حفظ افراد و دام‌ها وجود داشت. ولی چون نیروهای تولیدی ترقی و تکامل یافتند اموال و ثروت‌هایی به وجود آمد که بردن آن به کوه‌ها متعذر بود و به هر تقدیر اِعمال چنین شیوه‌ای از تجاوز آتی نمی‌توانست جلوگیری کند. نخستین هدف تهاجم آشوریان زاموآ[۵] بود. در آن زمان از دریاچه اورمیه تا بخش علیای رود دیاله را به این نام زاموآ می‌نامیدند[۶]. در پایان قرن دهم پ. م. آداد نراری دوم پادشاه آشور - ۹۱۱ تا ۸۹۰ پ. م. - ناحیه‌ای از آن سوی زاب سفلی - مرز کشور لولومیان - از هابهی و زاموآ تا گردنه‌های کشور نامار را درنوردید و قبل از آن نیز بسوی سرچشمهٔ زاب بزرگ[۷] رفته به کشور مهری که در نزدیکی کرانه‌های غربی دریاچهٔ اورمیه واقع بود رسید. در عهد پادشاهان بعدی آشور توکولتی نینورتای دوم که در سال - ۸۸۵ پ. م. - لشکر کشید و آشورناسیراپال دوم که در سال - ۸۸۳، ۸۸۱، ۸۸۰ پ. م. - لشکر کشید تجاوز و لشکرکشی به اراضی زاگروس دوام یافت ولی لشکرکشی‌های آشور ناسیراپال دوم از دیگر تجاوزات جدی‌تر بود.

دورهٔ دوم تجاوز آشور - تیگلت پیلسر

تهاجم آشور در سال - ۷۴۴ پ. م. - با حمله به نامار آغاز گردید. لازم به ذکر است که تیگلت پیلسر سوم و جانشینان وی نسبت به سرزمین مفتوح رفتاری جز آنچه شاهان پیشین داشتند پیش گرفتند. پیشتر بخش عظم ساکنان ناحیهٔ تسخیر شده را سر می‌بریدند و فقط عدّ هٔ معدودی افراد کار آمد را، برهنه کرده طوق و زنجیر بر گردن‌شان نهاده به بردگی می‌بردند ولی از زمان سلطنت تیگلت پیلسر سوم تشخیص دادند که این شیوه نامناسب و از لحاظ نتایج حاصله برای طبقهٔ حاکمه و دولت آشور کم سود است. این بار چون توانسته بودند سرزمین مفتوح را جزو خاک آشور سازند، مردم آن دیار را در محل باقی گذاشته مالیات‌های سنگین بر ایشان وضع می‌کردند و یا - در بیشتر موارد - ایشان را، به شیوه‌ای متشکل، با بخشی از اثاث البیت و لوازم و کودکان و غیره، به نقاطی که قبلاً بر اثر لشکرکشی‌های آشور ویران و غیر مسکون شده بوده تبعید می‌نمودند و به جای آنان ساکنان نقاطی را که در دیگر مرزهای پادشاهی خویش مسخر کرده بودند، متمکن می‌ساختند. بدین طریق بهره‌برداری عقلایی‌تری از اراضی امپراطوری آشور تأمین می‌شد و عواید آن منظمتر وصول می‌گردید و انتقال و تغییر محل مردم امکان تبانی و مقاومت در برابر متجاوزان را برای مردم دشوار می‌ساخت.

در سال - ۷۴۴ پ. م. - لشکریان آشور که ظاهراً از سال پیش آمادهٔ سفر جنگی خویش گشته بودند[۸] بسوی بخش علیای رود دیاله حرکت کرده وارد سرزمین پارسوآ[۹] شدند. در سرزمین مزبور، مردم بومی غیر ایرانی متمکن بودند[۱۰] و در اواخر قرن نهم پ. م. نیز چنین بوده. اینان چند دولت بسیار کوچک داشتند و سال‌نامه‌ها ایشان را، بنام مؤسسان سلاله‌هایشان می‌خوانند بیت زاتی، بیت کاپسی، بیت سانگی یابیت ساکّی و بیت تزّکّی. جریان عملیات جنگی واجد خصوصیاتی بود که پیشتر از آن سخن رفت؛ به این معنی که ساکنان محل در کوه‌ها پنهان شدند و در موارد نادر به قلعه‌ها پناه برده کوشیدند محاصره را تحمل و مقاومت کنند و آشوریان نیز دهکده‌ها و نقاط مسکونی را که به تصرف در می‌آوردند سوزانده و هر جه و هر که به دستشان می‌افتاد ضبط و سیر می‌کردند[۱۱]. آشوریان بعضی از فرمانفرمایان را نیز اسیر کردند[۱۲]. دیگر شاهان توانستند با کسان خویش در کوه‌ها پنهان شوند. چناچه اسیران به گروه‌هایی که سخت با آشوریان دشمنی می‌ورزیدند منتسب می‌بودند ایشان را با سخت‌ترین شکنجه‌ها می‌کشتند و بر نیزه می‌نشاندند. بخشی از سرزمین مفتوح جزو خاک آشور گشت و حاکم نشین پارسوآ نامیده شد و مرکز آن دژ نیکور[۱۳] بود.

از آنچه گفته شد چنین بر می‌آید که لشکرکشی تیگلت پیلسر سوم با لشکرکشی‌های دیگر پادشاهان آشور در قرن نهم پ. م. تفاوتی نداشته است. ولی مع‌هذا خصوصیات جدیدی این لشکرکشی را ممتاز می‌سازد. تیگلت پیلسر سوم در بیت زاتّی - که ناحیه‌ای بود جزو حاکم نشین نوین - عده‌ای از اسیران را آزاد کرد ولی قبلاً انگشتان ایشان را قطع کرد تا به کار جنگ نخورند ولی در ایالت نو بنیاد آشور (پایتخت)بمنزلهٔ کارگر و موضوع بهره‌کشی مورد استفاده قرارگیرند. تیگلت پیلسر سوم کوشید حتا در اراضیی که مستقیماً جزو متصرفات آشور نشده بوده نیز استثمار و بهره کشی منظّم از مردم را روبراه نماید یعنی خراج سالیانه‌ای بر ایشان وضع کند. مثلاً در بیت کاپسی چنین کرد و باتتانو[۱۴] شاه آنجا، داوطلبانه پرداخت خراج و مالیات و عوارض را به عهده گرفت و تیگلت پیلسر سوم در عوض متعرض دژ وی موسوم بهکارکاریخوندیر[۱۵] نگردید.